دیگر نمی ِکشم، به دادم برسید!

مادر وارد اتاق ویزیت می شود و پرونده را به من می دهد.
به پرونده نگاهی می اندازم. آخرین مراجعه حدود ۵ سال پیش بوده.
الان پسری ۱۳ ساله است و آن زمان با تشخیص بیش فعالی- کم تمرکزی تحت درمان بوده.
از مادر در مورد وضعیت پسرش سوال می کنم. شروع به گریه می کند: ” یا من را بکشید یا این بچه را! دیگه نمی کشم! به دادم برسید”

از نگاه و لحن کلام مادر دچار ترس می شوم.
مادر با آه و ناله سعی می کند وضعیت بچه اش را برای من توضیح دهد.
از او سوال می کنم مگر در این مدت تحت نظر و درمان نبوده؟
می گوید همان سال اولی که در مطب تحت نظر بوده همه چیز خوب بوده ولی مشاور مدرسه که متوجه مصرف دارو می شود، می گوید “نیاز به دادن دارو نیست ما خودمان کنترلش می کنیم!”
و من در بهت فرو می روم که چطور می توان با یک توصیه غیر حرفه ای و ناشیانه آینده فرد و خانواده ای را نابود کرد؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نام پیوند
ایمیل
وبلاگ